آموزش و پرورش، مسئله این است
مقایسه آموزش و پرورش در ایران و کشورهای توسعه یافته



ما دائم یادگرفته ایم بگوییم بچه است، بزرگ می شود، درست می شود، یادش می رود، خودش یاد می گیرد. اما بچه است و اگر درست نشود، دیگر سخت درست می شود. دومین آجر را که کج گذاشتی، دیوار تا انتها کج می رود. بنابراین نحوه ی آموزش در دوران کودکی از اهمیت بسیاری برخوردار است.
متاسفانه شیوه ای که ما در سنین کودکی با آن آموزش داده می شویم، شیوه ای رقابتی است که سعی دارد هر کسی را به تنهایی مورد توجه قرار دهد. به عبارتی تلاش می کند تا هر فرد بنا به مهارت ها و تواناهایی ها ی شخصی اش در رتبه ی اول قرار گیرد و به طور پیوسته در رقابت با هم نوعان و هم سالان خود باشد.
روشی که شخص گرایی یا به تعبیر صریح تر خودخواهی ستون اصلی آن است و مشارکت و کار گروهی در آن کمتر به چشم می خورد. بی جهت هم نیست که در فرهنگ ما گلیم خود را از آب کشیدن ضرب المثل شده است! شاید پرسش مهم این باشد که راه چاره چیست؟ دیگر ملل دنیا چه مسیری را انتخاب و پیموده اند؟ به بیانی دیگر سیستم های آموزشی کشورهای مختلف چه تفاوت ها و تشابهاتی دارد و خروجی هر یک چیست؟ بسیاری از فلاسفه ی تعلیم و تربیت همچون ارسطو، افلاطون، کمینوس و روسو بر اهمیت آموزش و پرورش از سال های اولیه ی تولد و حتی دامان مادر تاکید کرده اند.[1]
از آنجا که بین رشد هوشی و تجارب اولیه ی کودکان ارتباط مستقیمی وجود دارد، هرچه یادگیری از طریق تجربه ی عملی باشد، مثمرثمرتر واقع خواهد شد. در میان راه های تجربی، بازی های آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. زیرا بازی علاوه بر آن که محیطی تعاملی برای آموزش ایجاد می کند، زندگی در دنیای آینده را نیز به شیوه ای مهیج و لذت بخش به کودکان می آموزد. ویژگی های هر بازی و اهمیت آن در رشد همه جانبه ی قوای ذهنی، جسمی، شخصیتی و اجتماعی کودک باعث شده که توجه بسیاری از مسئولین حوزه ی تعلیم و تربیت به نقش اساسی بازی در امر آموزش کودکان معطوف شود.
کودک از طریق بازی، مهارت های گوناگونی کسب می کند و می توان گفت که بازی بهترین وسیله برای آموزش مفاهیم است. علاوه بر این ها بازی تحمیلی نیست و باید معیارهایی داشته باشد؛ از جمله اینکه متناسب با ویژگی ها، نیاز ها و توانایی های کودکان باشد، فعالیت ها و رفتارهای موجود در بازی تعبیری منطقی از منظر معنی و مفهوم داشته باشدو به گونه ای مطرح شود که بر اعلام برنده و بازنده تاکید زیادی نشود.[2]
نگاهی به آموزش و پرورش در ایران
شاید آموزش و پرورش در ایران قدیم با حلقه ای از شاگردان در مکتبخانه و فلک و یا با نیمکت هایی که جای دو نفر، سه یا چهار نفر روی آن می نشستند و معلمی که یک سویه آن چه گفتنی بود را می گفت و دانش آموزان از بر می کردند، تداعی شود. اما دلیل این نوع نگرش به آموزش و پرورش چیست؟! تکرار و تقلید و آمریت و نه مشارکت، چه خروجی می تواند داشته باشد؟ در چنین سیستمی کودکان به جای تشویق به خلاقیت و آزاد اندیشی، درگیر روش های کهنه و از پیش تعریف شده ای می شوند که قوه ی خلاقیت را در آن ها کور می کند.
نحوه و نوع آموزش در این دوران از اهمیت زیادی برخوردار است اما متاسفانه این روش های پیش گرفته شده علاوه بر اینکه قدیمی هستند و جذابیتی ندارند، سطح مشارکت کودکان نیز در آن ها بسیار پایین است. در آموزش مدرن، شناسایی استعداد ها به عنوان اولین مرحله و پرورش این استعداد ها نیز به عنوان مرحله ی دوم مطرح می شود. یکی از راه های کاربردی و مناسب برای شناخت استعدادهای کودکان بازی با آن ها و یا طراحی بازی های گروهی برای آن ها است.
آموزش و پرورش در دیگر نقاط دنیا
امروزه ژاپن به عنوان یکی از کشورهای در حال توسعه مطرح است. با توجه به اینکه آموزش و پروش یکی از اصلی ترین ستون های موفقیت و پیشرفت هر نظامی است، در زیر به بررسی برخی تفاوت های آموزشی در ایران و کشور مطرحی چون ژاپن می پردازیم.
آموزش در مدارس ژاپن
ساعت حضور دانشآموزان در مدارس 44 ساعت در هفته است و ازساعت 8 صبح تا 4 عصر به صورت پیوسته ادامه دارد. دانشآموزان ابتدایی 22 ساعت و متوسطه 16 ساعت را در کلاس درس سپری میکنند و بقیهی ساعات با برنامههایی مانند فعالیتهای گروهی، جشنها و ناهار و استراحت سپری میشود. (دانشآموزان مدارس ابتدایی ایران 24 ساعت و در مقاطع راهنمایی و متوسطه 33 یا 36 ساعت به مدرسه میروند که تقریباً تمام این ساعات در کلاس سپری میشود) هر سال تحصیلی 240 روزاست. (سال تحصیلی در ایران کمتر از 180 روز است) در مدارس ابتدایی به ایجاد محیطی شاداب، جذاب، دوستانه و با نشاط، بیشتر از آموختن مسائل علمی تاکید شده است. معلمان عقیده دارند دانشآموزان این مقطع برای یادگیری علم به مدرسه نمیآیند بلکه هدف از مدرسه دیدار دوستان است.
در مدارس ابتدایی به بازی، کار دستی، موسیقی و خانهداری (آشپزی و خیاطی و نظافت) توجه بسیار میشود. این گونه برنامهها یک سوم اوقات دانشآموزان را به خوداختصاص میدهد. دانشآموزان مدارس ژاپن از همان کلاس اول ابتدایی در برنامهای با عنوان به سوی کار، به یادگیری و انجام حرفههایی مانند زراعت و صنعت میپردازند. در مطالعات “تیمز” که دربارهی پیشرفت تحصیلی در بیش از 40 کشور جهان و در درسهای ریاضی و علوم تجربی انجام گرفته است، ژاپن در این 2 درس و در تمام مقاطع سنی بین 3 کشور اول بوده و ایران به همراه کلمبیا و آفریقای جنوبی در انتهای جدول قرار گرفتند.[3]

سفری به شرق آسیا
مدتی پیش فرصتی فراهم شد تا به عنوان کارآموز جهت آموزش زبان انگلیسی به کودکان، به چین سفر کنم[4]، در این سفر موضوعی توجه ام را به خود جلب کرد که نظیرش را در ایران کم تر دیده ام؛ یا اگر بخواهم رو راست باشم، به شخصه ندیده ام! مقرر شد تا چند روز به یک کمپ تابستانی رفته و از کودکان مراقبت کنیم و به آن ها بازی های از پیش تعیین شده ای را آموزش دهیم.
شرح مختصر کمپ به این صورت بود که کودکان 7 تا 12 ساله به گروه های سنی مختلف تقسیم می شدند و برنامه های مشخصی در هر گروه اجرا می شد. برخی برنامه ها بین تمام گروه ها مشترک بود و برخی دیگر به دلیل تفاوت نیروی جسمانی، متفاوت! برنامه ی هرروز با بیدار کردن بچه ها راس ساعت 7 صبح شروع و با به خواب رفتن آن ها در ساعت 9 شب به پایان می رسید.
در این بازه ی 14 ساعته، گروه ها موظف بودند در محوطه ای مشخص ورزش کرده و در ساعات تعیین شده به تمیز کردن اتاق های خود بپردازند. بعد از آن هم وقت بازی های گروهی فرا می رسید. دوره 4 روزه بود و بیش از 30 ساعت بازی به بچه ها تعلق می گرفت. بازی ها از چندین روز قبل طراحی و برنامه ریزی شده بودند و علاوه بر آن، هر بازی در شب قبل مجددا بررسی و در صورت تایید نهایی به گروه ها آموخته می شد. هر بازی باید حداقل 10 بازیکن را در خود جای می داد و بازی ها نیز نمی توانستند تکراری باشند.
با وجود فاصله گرفتن بچه ها از هم در روزهای اول، تعامل و رابطه ی دوستانه ی آن ها در روز های بعد به خوبی مشهود بود. این دوره ی چند روزه با اجرایی دو ساعته به پایان رسید. هر گروه آواز یا رقصی را که قبلا تمرین کرده بود به نمایش گذاشت. برخی افراد هم که هنر و استعداد خاصی داشتند، صحنه را بدست گرفتند.
در نهایت با گرفته شدن عکسی یادگاری و اعطای گواهی پایان دوره، بچه ها روانه ی خانه هایشان شدند. البته آن ها در این مدت دوری از خانواده، مطالب مهمی آموخته بودند؛ اعم از چگونگی تعامل و استحکام بخشی به روابط اجتماعی، درست همان چیزی که بسیاری از ما در آن ضعف داریم و این ضعف ریشه در کودکی مان دارد.
برایم سوال شد که آیا ما هم برای کودکان خود چنین برنامه هایی تدارک می بینیم؟! آیا دوره یا مکان و زمانی به نام کمپ تابستانی در کشور داریم؟ دوره ای کوتاه برای کودکان، دوره ای که مستقل بودن و دوری از خانواده را تجربه کنند، مشارکت و کارگروهی را بیاموزند.
ملزم شوند راس ساعتی معین بیدار شده یا بخوابند! دوره ای که با بازی و سرگرمی و ورزش با هم سالان سپری شود و تعامل و ارتباط اجتماعی را در قالب همین بازی ها به آن ها بیاموزد! آیا برای زمان و نوع بازی آن ها برنامه ریزی می کنیم؟! به آن ها فرصت یادگیری از روش های کارآمد را می دهیم یا بی توجه به ارضای نیاز های آن ها از راه درست، منتظر رشد طبیعی شان هستیم؟!
پانویس ها
1- آموزش در دوران کودکی www.medplus.ir
2- بازیهای آموزشی و تأثیر آن بر یادگیری www.ettelaat.com
3- انجمن تیمز و پرلز www.pajooheshkadeh.farsedu.org برای کسب اطلاعات بیشتر بنگرید به www.timsspirls.ir
4- از طرف دانشگاه تهران با مجموعه ای به نام آیسک آشنا شدم که این امکان را برای من فراهم کرد تا با انتخاب پروژه و کشور مورد نظرم، به صورت هدفمند سفر کنم و علاوه بر آموزش به کودکان، خود نیز نکات و تجربه های جدیدی فرا گیرم. آیسک نهادی بینالمللی و غیر انتفاعی است که بوسیله دانشجویان اداره میشود. جهت کسب اطلاعات بیشتر بنگرید به: ww.aiesec.ir
Save
Save
Save
Save
سلام
مرسی از مطالب مفیدتون
خوب بود درباره سیستم آموزش و پرورش امریکا هم می نوشتید. هرچند مقایسه نظام اموزش و پرورش ایران با آمریکا درست نیست، ولی آگاهی از سیستم های مختلف آموزشی کشورهای توسعه یافته میتونه برای بازسازی این سیستم معیوب آموزشی ما کمک کننده باشه.
سپاس فراوان. محبت دارید
حتما در دستور کارمون قرار خواهیم داد.
پیروز باشید.
سلام و تشکر از مطلب آموزنده تون
چقدر حسرتآوره مطالعه و آشنایی با نظام آموزش و پرورش کشورهای توسعه یافته و مقایسهشون با نظام آموزشی ایران! افسوس و صدافسوس از این همه استعداد و توانایی هایی که در ایران به هدر میره و فقط صرف حفظ کردن محتواهای درسی عهدبوقی و به دردنخور میشه. سیستم آموزشی عقب مانده ای که مانع رشد خلاقیت های بچه های این سرزمین میشه….
درود و سپاس از لطف شما
سلام و ممنون از مطلب آموزنده تون. اگرچه کوتاه بود اما مفید واقع شد.
در ابتدای مطالعه تصورم از کشورهای توسعه یافته کشورهای اروپایی و امریکا بود اما با مطالعه نظام آموزشی کشورهای ژاپن و چین و …مواجه شدم! برام سوال شد که چرا این کشورها و امریکا نه؟ یه سرچی که زدم دیدم رتبه های برتر سیستم های آموزشی دنیا اولین کشور در رتبه بندی کره جنوبی، و در ادامه سه کشور آسیایی ژاپن، سنگاپور و هنگ کنگ قرار دارن! عجبا و وااسفا! من همیشه فکر میکردم یک دلیل عقب ماندگی مون اینه که شرقی هستیم و نه غربی! حالا میبینم بهترین نظامهای آموزشی دنیا مال شرقی هاست!
و عجیبت تر اینکه امریکا رتبه ۱۴ ام رو در مقایسه نظام های آموزشی دنیا داره! امان از ناآگاهی ما!
درود بر شما
محبت دارید گرامی