هویت ملی پس از اسلام
نگاهی به هویت ایرانی پس از اسلام (قسمت سوم)



در قسمت سوم هویت ملی پس از اسلام به بررسی آگاهی اجتماعی از ایرانی بودن در فرهنگ ایرانی می پردازیم.
واژگان سرزمینی و قومی برای ایران
بررسی واژگان سرزمینی و قومی به سنجش برخی از روشهایی که بوسیله آنها اندیشه ایرانی و تاریخ قومی-ملی پیش از عهد جدید در ادبیات فارسی تجلی پیدا کرد، کمک میکند. همچنین باید فراوانی و الگوی استفاده از آن ها در ادبیات فارسی در طی چندین دوره از تاریخ ایران که در طول هزاره از قرن 10-9 شروع میشود و تا قرن 19 امتداد مییابد را به اختصار بررسی کنیم.
مفاهیم سرزمینی “ایران” در اصطلاحاتی مثل ایرانشهر، ایران زمین یا فارسی که عربی شده پارس است، منعکس شده است. کلمههای فارسی، پارسی یا ایرانی و ریشه عربی اهالی فارس (ساکنان ایران) یا عجم (غیر عرب) به مفهوم قومی از ایران دلالت میکند.
اما در درجه اول مفهوم ایرانی به مالک عجم (پادشاهی ایران) یا ملوکان عجم (شاهان ایرانی) اشاره میکند. در دوره سلطه ترکها کلمه تازیک/ تاجیک برای نامیدن مردم فارس رواج یافت. در دوران پیش از مدرن از کلمه فارسی “کشور” برای اشاره به مورد اقلیم به معنی آب و هوا و قلمرو سلطنتی یا پادشاهی استفاده میشد.
در تاریخنگاری قرون وسطی به ندرت این کلمه در کاربرد دوم، معنی کشور را منتقل میکند. کلمه عربی مملکت از ریشه مَلِکا به معنی “مالک بودن یا حکومت کردن”، متداولترین معادل برای کشور بود (برای مثال، مَلِک (پادشاه)، مالک (صاحب)). در تاریخنگاری فارسی برای تعریف ارضی پادشاهی یا قلمروهای سلطنتی و استانهای تشکیلدهنده آن اغلب از کلمه مملکت استفاده میشد.
برای مثال، مملکت ایران یا ممالک ایران، در دوره مغول و پس از آن، ممالک خراسان، فارس یا کرمان. کلمههای عربی ولایت و ایالت تا همین اواخر به استان اشاره میکردند. در ادبیات کلاسیک فارسی غالبا برای اشاره به محل تولد و سکونت شخص از کلمههای قدیمی وطن (عربی) و میهن (فارسی) استفاده میشد.

محل تولد و زندگی یک نفر به عنوان عشق، تحسین و فداکاری در نظر گرفته میشد. کلمه ایران از زمان تأسیس افسانهای این کشور بوسیله فریدون، نمایانگر پادشاهی سلسلههای ایرانی و زادگاه مردم ایران است. مفهوم ساسانی ایرانشهر معنی پادشاهی حکمرانان ایران را منتقل میکند.
مردم ایران مردمی هستند که بیشتر به روابط ارضی خود توجه میکنند بویژه در قیاس با اعراب اعراب که در وهله اول با اهل و نسب شناسایی میشوند. ذکر این نکته قابل تامل است که کلمه “ایران” تنها یکی از عناصر تشکیلدهنده است که هویت ایرانی را در کلیت قومی، فرهنگی و سرزمینی تعریف میکند.
هویت ایرانی در آثار تاریخی مثل تاریخ بیهقی، عنصرالمعالی قابوسنامه، سیاستنامه نظام الملک، هفتپیکر و خسرو و شیرین نظامی، دیوان حافظ، بوستان و گلستان سعدی قابل مشاهده است. با این حال از کلمه “ایران” در این آثار به ندرت استفاده شده است.
در این کتابها جنبههای مختلف میراث فرهنگ ایرانی، خاطرات تاریخی از جمله اسطورهها، افسانهها، جهانبینیها، ارزشهای اخلاقی، معیارها و هنجارهای رفتارهای اجتماعی، اصول مشروعیت سیاسی، روابط اجتماعی و همچنین ریشههای شجرهنامه مردم ایران نشان داده شده است.
با این وجود، باید در زمینههایی که نویسندگان ادعا دارند، بررسی فراوانی و الگوی استفاده از کلمه “ایران” و مشتقات آن در ادبیات فارسی مورد توجه قرار گیرد. نویسندگانی که مبنای بسیاری از استدلالهای آن ها در مورد نادر بودن وقوع استفاده از کلمه ایران در ادبیات فارسی با کاربرد مکرر آن در دروه مدرن در تضاد است.
آن ها نوآوری اساسی را به نوشتههای شرقشناسان قرن 18 و 19 اختصاص دادهاند و شرقشناسان این میراث را به دولت پهلوی نسبت دادند که در سال 1935 با تغییر نام رسمی کشور از پارس به ایران آن را تقویت و نهادینه کردند.
با اینحال، در تفسیر این آثار باید احتیاط کرد، زیرا معیارهای مورد استفاده بوسیله فهرستهای مختلف و میزان دقت و تلاش آن ممکن است از نوشته تا نوشته دیگر متفاوت باشد. با این وجود، آن ها الگوی کاربرد کلمات در هر دوره را نشان میدهند.
برای سادهتر شدن یافتههای تحقیق، فراوانی استفاده از کلمه “ایران” در هر دوره با توجه به میانگین تعداد کلمات موجود در هر یک از آثار تاریخی آن دوره نشان داده شده است.
قسمت باقیمانده این بخش فراوانی و الگوی استفاده از کلمه “ایران” در ادبیات فارسی طبق سلسلههای منطقهای ایران را توصیف خواهد کرد. در ادامه نیز به پراکندگی و الگوی استفاده یکسان در ادبیات دورههای سلجوقی،ایلخانی، تیموری و صفوی پرداخته میشود.
کاربرد کلمه “ایران“ در ادبیات فارسی
دوره تولد شعر و ادب فارسی در اواخر قرن 9 میلادی و سرودن شاهنامه بوسیله فردوسی در اواخر قرن 10 نمایانگر شکوفایی استفاده از کلمه “ایران” در زبان فارسی است. ویژگی منحصر به فرد این دوره ایجاد مجموعهای از ادبیات حماسی و عاشقانه ایرانی است که به ایران پیش از اسلام میپردازد که به این منظور از مفهوم پیش از اسلام و اصطلاحات مرتبط با آن استفاده شده است.
اشاره به ایران و ایرانزمین، اسطورهها و افسانههای پادشاهان و اشرافزادگان در تعدادی از کتابهای شاهان آغاز شد، از جمله، شاهنامه مسعودی مروزی (حدود 912م)، شاهنامه ابومنصوری (حدود 960م، اگرچه، فقط تکههایی به شکل مقدمه داریم)، و دقیقی (976م)، که در 1000 سطر دوران پادشاهی گشتاسب را بازگو میکند و فردوسی از این سطور استفاده کرده است.
در شاهنامه فردوسی (م1019-1025) که در آن جهانبینی ایرانی و تاریخ اساطیری و افسانهای آن، همچنین تاریخ واقعی بعد از آن (دورههای اشکانیان و ساسانیان) با بیشترین شیوایی بیان شده است، نام ایران و کلمههای مرتبط با آن 720 بار و ایرانیان 350 بار استفاده شده است.
گروهی از ادیبان فارسی که در دوره تاریخنگاری اسلام به زبان عربی مینوشتند، به طور ویژه به معرفی مضامین فارسی اقدام کردند و اغلب در متن تاریخ سنتی ایرانی به کلمات ایران و ایرانی (یا به شکل عربی خود فارس یا عجم) اشاره میکردند.
ادبا فارسی به شرح تاریخ سنتی پیش از اسلام ایران با شروع ترجمهی پیشگام و موثر از خدای نامه بوسیله ابن مقفع (حدود، 757م؛ همچنین تعدادی از ترجمههای دیگر) از پهلوی به عربی ادامه دادند. برجستهترین آثار تاریخی به شرح زیر است:
ابن قنیبه (حدود 889م) کتاب عیون الاخبار که در مورد موضوعات مختلفی درباره میراث تاریخی و فرهنگی ایران است، دینوری (حدود 895م) که بخش عمدهای از کتاب اخبار الطوال را به روایت پیش از اسلام ایران اختصاص داده است؛ طبری (923م) که کتاب تاریخ یادبود خود را وقف موضوع مشابه کرد؛ حمزه اصفهانی (962م) که غرور و علاقهی شدیدی به ایران داشت، بخش بزرگی از کتاب سنی ملوک الارض را به روایت شاهان ایرانی پیش از اسلام اختصاص داد.

کتاب تجارب الامم و تهذیب الاکبر از ابن مسکویه (1030م)، ابو منصور طالبی، اخبار ملک فارس و آثار الباقیات از بیرونی (1048م) آثار تاریخی دیگری از همین دستهبندی هستند. در همین دوره تعدادی از مورخان برجسته عرب به طور گسترده درباره تاریخ ایران مینوشتند، برای مثال، کتاب باد و تاریخ مقدوسی (945م)، مسعودی (956م)مروج الذهب و کتاب التنبیه و الاشراف، و یعقوبی (987م) تاریخ الیعقوبی. همچنین باید به آثار موثر فارسی هم اشاره کرد، مثل، محمد بلعمی (962م) ویرایش تاریخ طبری که شروع تاریخ نگاری فارسی را نشان میدهد، گردیزی (1050م) زینالاخبار که توجه بسیار زیادی به ایران داشت. به طور میانگین در 76 مورد از کلمه ایران و مفاهیم مرتبط با آن در هر یک از آثار تاریخی فوق استفاده شده است.