مقصود تویی
نگاهی به زندگی و اندیشه شیخ بهایی به مناسبت سوم اردیبهشت روز بزرگداشت ایشان


تاکی به تمنای وصال تو یگانه // اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟ // ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد // دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد // گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار // زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
من یار طلب کردم و او جلوهگه یار // حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار
او خانه همی جوید و من صاحب خانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو // هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو // مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
شیخ بهایی
بهاءالدین عاملی، شیخ محمد بن حسین بها، معروف به شیخ بهایی[1] محقق و نویسنده امامیه[2]، 27 ذیالحجه سال 925 خورشیدی برابر با 17 فوریه 1547 در بعلبک لبنان متولد شد.[3] شیخ بهایی پس از کشتهشدن شهید ثانی[4] که از استادان پدرش بود، در سال 966 قمری/1558 میلادی همراه اعضای خانوادهاش به اصفهان و سپس قزوین مهاجرت کرد.[5]
پدر بهاالدین[6] از سوی شاهطهماسب اول بهعنوان شیخالاسلام در چند شهر مهم آن زمان منصوب شد تا به تبلیغ مذهب شیعه اثنیعشری بپردازد. برخی محققان اعتقاد دارند بهاءالدین در این سالها همراه پدر در سفر بود و برخی دیگر اعتقاد دارند او برای ادامه تحصیل در قزوین ماند.
زندگی و زمانه شیخ بهایی
درباره محل زندگی شیخ بهایی در هنگام عزیمت پدرش به سفر حج، اطلاعات دقیقی وجود ندارد. طبق یک روایت، شیخ بهایی پدرش را تا مکه و بحرین همراهی کرد و تا هنگام مرگ پدرش در سال 984 خورشیدی برابر با 77-1576 میلادی در بحرین ماند و تنها برای برعهده گرفتن مسئولیت پدرش در هرات به ایران بازگشت. در روایت دوم، شاهطهماسب به شیخ بهایی اجازه خروج از ایران را نداد در مقابل به او دستور داد به عنوان شیخالاسلام جانشین پدرش در هرات شود. نامهای که بهاءالدین از پدرش در بحرین دریافت کرد، درستی روایت دوم را تأیید میکند.
سطح فضل و دانش شیخ بهایی باعث تحسین شاهعباس اول[7] شد و بعد از درگذشت زینالدین علی منشار احمدی، پدرزن شیخ بهایی و شیخالاسلام اصفهان، شاهعباس شیخ بهایی را به این مقام منصوب کرد. شیخ بهایی در طول سالهای اقامتش در اصفهان با میرداماد[8] رابطه دوستی برقرار کرد.
از شاگردان او میتوان ملاصدرا[9] و محسن فیض[10] را نام برد. شیخ بهایی بهخاطر اقدامات خیرخواهانه خود مشهور بود از جمله تغییر خانه خود به مکانی برای یتیمان، زنان سرپرست خانوار و فقرا. او در دولت صفوی خدمات زیادی انجام داد، از افزایش نفوذ و قدرت صاحب نظران و علمای دینی حمایت میکرد و پس از مدت کوتاهی، شاید بهخاطر انتقاد زیاد سایر علما، از سمت خود استعفا داد.
شیخ بهایی چند سال به مسافرت خارج از ایران رفت. او بعد از سفر حج به مصر[11]، اورشلیم[12] و سوریه سفر کرد. روایتهایی که بیان میکند شیخ بهایی بعد از سیسال به ایران بازگشت، با روایت خود او اختلاف دارد. درباره شیخ بهایی گفته شده که در سالهای 993، 1001، 1007 و 1015 به ترتیب به تبریز، قزوین، مشهد و آذربایجان سفر کرده است[13] و در دو سفر آخر همراه شاهعباس بوده است.
به نظر میرسد شیخ بهایی از سال 1610/1019 ایران را ترک نکرد. شیخ بهایی سالهای آخر عمر خود را در اصفهان سپری کرد. در تاریخ 12 شوال 1030 برابر با 13 اوت 1621 (یا 12 شوال 1031 برابر با 13 اوت 1622) درگذشت و او را در طوس دفن کردند.

آثار شیخ بهایی
شیخ بهایی نویسندهای پرکار بود و حدود 100 اثر به زبانهای فارسی و عربی نوشت. از جمله آثار معروف او میتوان به دو “گزیده کشکول” (که در مصر نوشته شده) و “مخلاه” اشاره کرد که هر دو شامل اطلاعاتی درباره موضوعات مختلف است که به شیوه ادبی نوشته شده است. شیخ بهایی آثاری را در موضوعات تفسیر، حدیث، نحو و فقه (از جمله جامع عباسی و رساله حرمه ذبائح اهل الکتاب) نوشته است.
علاقه وی به علوم در کتابهایی مانند رساله نجومی تشریح الافلاک (توضیحاتی درباره نجوم) و خلاصه الحساب[14] دیده میشود. او همچنین کتابی در مورد پیشگویی (به نام فال نامه) و آثار دیگری در مورد علوم غیبی نوشته است. شیخ بهایی شاعر هم بود و دو اثر تمثیلی او به نامهای “نان و حلوا” و “شیر و شکر” معروف است.[15]
شیخ بهایی در محافل دانشمندان امامیه بهعنوان یکی از افراد مهم زمان خود و از مجددیان[16] قرن یازده خورشیدی/ قرن هفده میلادی شناخته میشود. به همین دلیل است که بعضی از علمای اهلسنت تمایل داشتند در آثار او به آن ها ارجاع داده شود. به نظر میرسد این طرز تفکر ناشی از سوءبرداشت رفتار شیخ بهایی است؛ شیخ بهایی در سرزمینهای عثمانی و ایرانی سفر میکرد و به همین دلیل برای همسوسازی عقاید خود با شرایط جامعه تحتفشار قرار داشت. اقداماتی که او در طی سفر به سوریه انجام داد، نشاندهنده این مسئله است؛
او قبل از ورود به سوریه، مقدمه کتاب تفسیر خود، که در اصل به شاهعباس تقدیم کرده را تغییر میدهد و آن را به مراد سوم پادشاه عثمانی تقدیم میکند. در طول مدت اقامت در حلب اظهار کرد که از پیروان مذهب شافعی است، به سه صحابی اظهار ارادت کرد و ادعا کرد که با فشار حاکم صفوی مجبور به پذیرش مذهب شیعه شده است. شیخ بهایی زمانی که متوجه شد تعدادی از اهالی جبل عامل قصد ملاقات با او را دارند، با سرعت حلب را ترک کرد.[17]
در واقع شکی وجود ندارد که شیخ بهایی، طبق تربیت خانوادگی و اعتقادات خود، از پیروان حقیقی مذهب امامیه است. سفرهای زیارتی او به مرقد امامان معصوم، شعر او در ستایش حضرت مهدی، اشعار او در حمایت از بدگویی از شخصیت هایی چون ابوبکر، عمر و تلاشهایش برای تبلیغ دین اسلام در میان ایرانیهای غیر شیعه، این مسئله را ثابت میکند.
علیرغم توجیهات برخی از علمای امامیه، روشن است که شیخ بهایی به تصوف گرایش داشته و به همین دلیل مورد انتقاد شدید محمدباقر مجلسی قرار گرفت. در حقیقت، شیخ بهایی در حلقه مذهبی نوادگان سید محمد نوربخش و شاه نعمتالله ولی حضور پیدا میکرد.[18] در طول سفر لباس درویشی میپوشید و به محافل صوفیه میرفت.
شیخ بهایی در کتاب وحدت وجود از صوفیان به عنوان مؤمنان واقعی یاد میکند، خواستار بررسی منصفانه نظرات آنها شد و به تجربههای عرفانی خود نیز اشاره میکرد. اشعار فارسی شیخ بهایی نیز سرشار از تلمیحات عرفانی است. در عین حال خواستار پایبندی کامل به شریعت بهعنوان لازمه طیکردن طریقت بود و با عرفان همه خدایی[19] و ایمانگرایی مخالف بود.
پانویس ها
[1]– BAHĀʾ-AL-DĪN ʿĀMELĪ www.iranicaonline.org
[2]– به شیعیان 12 امامی، امامیه گفته می شود.
[3]– تاریخ تولد دیگری نیز به او نسبتدادهشده است..
[4]– از فقهای برجسته جهان تشیع
[5]– اسنادی که بیان میکند شیخ بهایی در هفتسالگی به خراسان مسافرت کرده بود، چندان معتبر نیست.
[6]– عزالدین حسین عاملی( تولد 1930 قمری/1524 میلادی- وفات 984 قمری/ 1576 میلادی)
[7]– مدت حکومت 996 شمسی/1588 میلادی تا 1038 شمسی/1629 میلادی
[8]– از فیلسوفان عصر صفوی
[9]– یکی از برجسته ترین فیلسوفان عصر صفوی
[10]– از عرفای بنام عصر صفوی
[11]– در سال 992 خورشیدی برابر با 1584 میلادی که در آنجا با شیخ محمد بن ابی حسن صدیقی صافی معاشرت داشت
[12]– بیشتر وقت خود را در مسجد اقصی میگذارند
[13]– برابر با سال های 1606/1600-1599/99-1598/93-1592/1585 میلادی
[14]– ترجمه این کتاب به زبان آلمانی توسط ال. نسلمن[14] در سال 1843 منتشر شد.
[15]– این دو کتاب به همراه سایر آثار او ابتدا در قاهره سال 1347 خورشیدی برابر با 29-1928 میلادی به چاپ رسید و سپس در تهران با عنوان کلیات آثار فارسی شیخ بهایی به تصحیح غلامحسین جواهری منتشر شد.
[16] اصطلاحی اسلامی است برای کسی که “تجدید” را به دین وارد کند. طبق سنت مشهور مسلمانان، به شخصی گفته می شود که در ابتدای هر قرن از تقویم اسلامی ظاهر می شود تا اسلام را احیا کند، و آن را از موارد اضافی پاک می کند.
[17]– این خود نشان داد که او شیعه است
[18]-Maʿṣūm-ʿAlīšāh, Ṭarāʾeq al-ḥaqāʾeq ed. M. J. Maḥjūb, Tehran, 1339 Š./1960, I, pp. 183, 254, II, p. 322
[19]– Pantheism